تسلیم نشو …

تسلیم نشو …

برای مشاهده ویدیو باید اشتراک ویژه داشته باشید

 

 

 

فقط مشترکین ویژه به این بخش دسترسی دارند ،

برای تهیه اشتراک اینجا کلیک کنید

شیوانا از جلوی مدرسه ای رد میشد.
پسر جوونی رو دید که غمگین و افسرده بیرون مدرسه به درختی تکیه داده بود،
کنارش رفت و جویای حالش شد.
پسر جوون گفت: “بودن توی این مدرسه نیاز به پول زیادی داره ولی پدرم فقیره و نمی تونه از پس مخارج تحصیل من بربیاد،
با مدیر مدرسه صحبت کردیم و گفته به شرطی می تونم رایگان در این مدرسه تحصیل کنم که
بتونم در امتحانات درسی در همه ی دروس بالاترین نمره رو بدست بیارم!
اما این درس ها سخت هستن و با خودم می گم این اتفاق هرگز نمی تونه بیافته. برای همین به ناچار باید ترک تحصیل کنم.”

شیوانا نفسی عمیق کشید و گفت: “یعنی تو قبل از انجام آزمون شکست رو قبول کردی و از پذیرفتنش غمگین هم شدی؟
دلیل این تسلیم و واگذاری مبارزه هم تنها اینه که این اتفاق یعنی پیروز شدن افتادنی نیست!؟
خوب اینکه کاری نداره! یه راه پیدا کن و اگه پیدا نمی شه راهی بساز که این اتفاق بیافته.
کاری کن این چیزی که می خوای رخ بده،
به جای دست روی دست گذاشتن و قبل از آزمون از تلاش دست کشیدن
سعی کن با چنگ و دندون از چیزی که بهش علاقه داری دفاع کنی و اتفاقی که دوست داری رو عملی کنی!
اگه سرنوشت تو به رخ دادن این اتفاق بستگی داره، خوب کاری بکن که رخ بده!”

“انسان قوی وقتی به مانعی برمی خوره تسلیم نمی شه، یا راهی پیدا می کنه که از اون مانع عبور کنه
و یا اگه این راه پیدا نشد اون راه رو می سازه!
پاشو و راه پیروزی خودت رو بساز و اتفاقی که بقیه محال می دونن رو عملی کن!

گفتگو درباره این موضوع
دیدگاه خود را بنویسید

اطلاع‌رسانی‌ها

فصل 6 زبان بدن شروع شد
فرمول ترفند و محتوای متنی ادغام شد
سرورها به اروپا منتقل شد ( سرعت بهتر با ip غیر ایران)

اطلاع رسانی و بروزرسانی‌ها در این صفحه قرار داده می‌شود

3174190

برای دسترسی باید اشتــراک ویــژه داشته باشید
اگر اشتراک دارید وارد حساب کاربری خود شوید.